سامـیار، اربـاب هوس بازی که عاشق دختر ۱۶ سالهای به اسم گندم مـیشـه و اون رو برای برطرف کردن نیازهاش به مدت یک ماه عقد مـیکنه، اما این عشق و هوس زیاد دووم نمـیاره و گندم رو از عمارت بیرون مـیکنند تا اینکه به دستـور مادربزرگ اربـاب تـوسط مردی به اسم مهدیار دزدیـده مـیشـه و ناخـودآگـاه عاشق هم مـیشن. و…
- نوع فایل PDF
- زبان فارسی
- تعداد صفحات 458
نویسنده رمان
دانلود رمان ارباب حریص من
هم اکنون کاملترین نسخه رمان ارباب حریص من را در سایت دنیای رمان دانلود کنید
بدون شک این نسخه کاملترین نسخه رمان ارباب حریص من میباشد
قسمتی از رمان ارباب حریص من:
*گندم*
-اَه این کارام که تمومی ندارند. آخه مگه یه دختر شونزده ساله چقدر جون داره که انقدر باید تو این قصر جون بکنه. شیطونه میگه برم، فک این زنیکه سلیطه رو خرد کنم. همهاش دستور میده، انگار فقط من اینجا خدمتکارم.
+ چی شده باز داری غر غر میکنی؟!
دستم رو روی سینهام گذاشتم و هینی خفهای کشیدم.
-آخ سرور جون، تو که من و کشتی. ده دفعه گفتم اینطوری وارد نشو.
+ من سرفه کردم، تو خیلی غرق افکارت بودی. بگو ببینم این دفعه برای کی نقشه کشیدی؟
لبخند شیطانی زدم و در گوشش آروم گفتم:
-اون حمیده سلیطه!
لپم رو کشید.
+ بسپار دست سرنوشت، خدا خودش تقاص پس میگیره. -تو اون که شکی نیست، اما وقتی من میتونم اذیتش کنم چرا بیکار بمونم؟
+ من چی میگم تو چی میگی! بدو بیا این سیب زمینیها رو خلالی خرد کن که شب مهمون داریم. -وای بازم مهمون؟ سرور جونی با دستش زد روی گونهاش و گفت:
+ خاک تو سرم، دختر تو چرا انقدر پرو شدی؟
خندهای کردم و گفتم:
-چون دارم بزرگ میشم.
+ واسه چی بیکار نشستی؟
نگاهی به پشت سرم انداختم که سلیطه خانم عین جن ظاهر شده بود.
-داشتم شروع میکردم.
+ پذیرایی و باید برق بندازی فهمیدی؟ امشب آقا تشریف میارن.
-آقا کیه؟
+ تو به این چیزا کاری نداشته باش. زود باش.
دانلود رمان ارباب حریص من
لینک دانلود پس از خرید برای شما نمایش داده میشود
شماره پشتیبانی : 09336284240
- لینک های دانلود
برای مشاهده لینک های دانلود باید وارد حساب کاربری خود شوید!
ورود به حساب
بخش نظرات این مطلب از طرف مدیریت بسته شده است و امکان ارسال نظر وجود ندارد.