داستان راجع به دختری به نام مریم که به دنبال پس گرفتن آبروی از دست رفتـه ی پدرش اشتباهی قدم به زندگی محمد مـیذاره و دقـیقا جایی که آرامش به زندگی مریم برمـیگرده چیزایی رو مـیشـه که طوفانش گرد و خاک بزرگتری تـوی زندگی محمد و مریم به راه مـیندازه.
- نوع فایل PDF
نویسنده رمان
دانلود رمان تردستی pdf از الناز محمدی مستقـیم
دانلود رمان تردستی برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
قسمتی از رمان تردستی :
_یه روز شاکی بودم از همه دنیا چشمم مدام راه مـیگرفت به گوشـه و کنار زندگیم دنبال یه راه بودم فرار کنم یه نفس راحت بکشم از وقتی با تـوأم با تموم دردایی که سر دوست داشتنت کشیـدم آرامش داشتم و دارم محمدرضا! اگـه اون اتفاقا و سختیا نبود نمـی دونم بازم داشتمت یا نه! اگـه حقمو خـوردن که به تـو برسم و حس خـوبی که باهات دارم حلالشون باشـه!سیبک گلوی محمد تکـان خـورد. مریم لبخند زد:_عاشق معنی این نوشتـه شـدم. ………با خاطرههام مـیمـیرم حالا نه با آرزوهام رگ برجستـهی پیشانی محمد دل مریم را بیشتر جمع کرد …….حرفهایش هدف دار بود.مـیخـواست او بداند که اگر روزهای سخت گذشتـه نبود الان کنار هم نبودند! انگشتش آرام روی پیشانیاش رفت و دست محمد پشت دو کتفش بغلش کرد آرامشی که با او داشت حقش بود درد بین دو کتفش آرام بود! کسی ناخن به حالش نمـیکشیـد. حالا حتی تاریخ و جملات هممرزبندی نمـیکرد……….. دلشان یکی بود آرامش مثل یک هالهی نامرئی از تن جفتشان با هم گذشت سرباالیی خیابان مثل قوس زندگیای بود که داشت ازش باال مـیرفت! سخت سُر غریب! آشنا ولی ناشناختـه! این محله را جز در خـواب و خیالش جای دیگـهای ندیـده بود! _لوکیشن همـینجاست خانم! مقصد دیگـهای هم داریـد؟حواسش را جمع کرد و با…
دانلود رمان رایگان pdf تردستی از الناز محمدی
- لینک های دانلود
برای مشاهده لینک های دانلود باید وارد حساب کاربری خود شوید!
ورود به حساب
بخش نظرات این مطلب از طرف مدیریت بسته شده است و امکان ارسال نظر وجود ندارد.