دانلود رمان رسوخ از مهشید حاجی زاده

دانلود رمان رسوخ از مهشید حاجی زاده

هم اکنون کاملترین نسخه رمان رسوخ را در سایت دنیای رمان دانلود کنید

بدون شک این نسخه کاملترین نسخه رمان رسوخ ‌میباشد

قسمتی از رمان رسوخ :

همیشه همان گونه بود. وقتی که حس می کرد کسی یا چیزی یا هر موجود زنده دیگری به قلمرویش نفوذ یا فکر ضرر زدن داشت, سینه ستبر وعضله ای اش را جلو می داد زاویه سرش کمی به سمت چپ کج مایل می کرد و با یه نگاه خیلی ترسناک و خونخار توام با خونسردی به آن موجود نگاه کرد. بدون هیچ رحمی سه تیر در پای آن سه نفر کاشت. و تا به یاد می آورد که تا برای آن سه نفر اشک می ریخت که به خاطر او این بلا به سرشان آمده بود،

او تهدیدش می کرد که اگر به گریه کردن و بی تابیش خاتمه ندهد اینبار سه تیر در قلبشان خالی می کند.به خودش امد، امروز زیادی به گذشته فکر می کرد. به گونه ای که از زمان حال غافل می شد. طوری در افکارش غرق بود که یادش نمی آمد، چه زمان است که در ماشین برایش باز شده و چند نفر منتظر خروجش هستند. نمی خواست که این جوانان هیکلی بخاطرش مجازات و تنبیه شوند. از اتومبیل گرانقیمت و لوکسی که در آن نشسته بود پیاده شد.

با تمام نیرو سعی می کرد نارضایتی اش را همراه با یک لبخند مهربان پنهان کند. شاهین، رایان و امین سه نفرشان نزدیک به 11 سال بود هر جایی که او به همراهش نبود کنارش حضور داشتند. تشکر کرد. اما مثل همیشه با یک _وظیفمون بود خانوم. جوابش را دادن. نگاهشان هر جایی بود جز روی صورتش. در اتومبیل را پشت سرش بستند. این سه مرد آهنین از وفادارترین افراد او بودند. این را در طول این همه سال زندگی مشترکش با او فهمیده بود . . .

برای خواندن ادامه رسوخ , آن را دانلود کنید

دانلود رمان ایرانی رسوخ از مهشید حاجی زاده