اوالین در خانوادهای به دنیا آمده بود که پدر و مادرش هرگز علاقه ای به محبت کردن به او نداشتند و او را تنها به چشم یک سربار نگـاه مـی کردند .او هرگز طعم محبت واقعی را نچشیـده بود . مخصوصاً بعد از ورشکستگی پدرش تنها حکم یک سر بار اضافه را برای آن ها داشت . تا زمانی که در سن دوازده سالگی پدرش یک کـارتل مواد مخدر و یکی از ثروتمندترین و خطرناک ترین مرد های دنیا را به خانه شان دعوت کرد . درک با دیـدن معصومـیت اوالین مجذوب او شـد و مـی خـواست در این دنیای فاسد معصومـیت او را تنها برای خـود تصاحب کند .بنابراین در ازای مبلغ کلانی اوالین را از پدر و مادرش خریـد تا وقتی که به سن ۱۸ سالگی برسد طبق قراردادی که با پدر و مادرش بستـه بود مالک اوالین شود
اما درک مرد نرمالی نبود . گذشتـه ای تاریک و رازی تاریک تر داشت که سعی داشت به هر قـیمـیتی که شـده قبل از انکه اوالین را تصاحب کند.
- نوع فایل PDF
- زبان فارسی
- تعداد صفحات 486
نویسنده رمان
وﻗﺘﯽ ﺑﻪ آراﻣﯽ روی لب ها و فکم بو*سه ﻣﯽ زد ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻢ ﺑﻮی اﻟﮑ*ﻞ را از دﻫﺎﻧﺶ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﻢ . ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ آن ﺟﺎ دراز ﮐﺸﯿﺪه ﺑﻮدم و او روی ﻣﻦ ﻗﺮار داﺷﺖ روی ﮔﺮدﻧﻢ ﺑﻮ*ﺳﻪ ﻣﯿﺰد . ﺧﻮدم ﻫﻢ ﮐﻤﯽ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺧﻮرده ﺑﻮدم . ﻧﺎﮔﻬﺎن ﭼﯿﺰی ﻏﺮﯾﺒﻪ و ﻧﺎ آﺷﻨﺎ ﺑﯿﻦ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ اﺣﺴﺎس ﮐﺮدم اﺣﺴﺎس ﺳﺮ ﺳﺒﮑﯽ ﻣﯽ ﮐﺮدم . اﻟﺒﺘﻪ ﻣ*ﺴﺖ ﻧﺒﻮدم ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻤﯽ ﻗﺒﻞ ﺗﺮ در ﺑﺎر دو ﭘﯿﮏ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺳﺒﮏ ﺳﻔﺎرش داده ﺑﻮدم . ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪن ﺻﺪای ﻧﺎﻟﻪ ای از ﺑﺎﻻی ﺳﺮم ﺳﻌﯽ ﮐﺮدم ﺗﻤﺎم ﺻﺪا ﻫﺎ و اﺣﺴﺎﺳﺎت را از ذﻫﻨﻢ ﺑﯿﺮون ﮐﻨﻢ . ﻧﻤﯿﺨﻮاﺳﺘﻢ اﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺑﺎﺷﻢ . اﻣﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻦ را ﻣﺠﺒﻮر ﮐﺮده ﺑﻮد اﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﺎﺷﻢ .
او ﻣﻦ را ﻣﺠﺒﻮر ﮐﺮده ﺑﻮد
ﻗﻮل ﭘﺎﮐﺪاﻣﻨﯽ و اﺧﺘﯿﺎر ﻣﻦ ﻫﺮ دو ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺮد داده ﺷﺪه ﺑﻮد . ﻧﻤﯿﺨﻮاﺳﺘﻢ راﺟﻊ ﺑﻪ او ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ اﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺳﺎل ۶ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻢ ﺧﻮدم را ﻣﺘﻮﻗﻒ ﮐﻨﻢ و ﻫﺮ ﻣﻮﻗﻊ ﮐﻪ ﻣﻦ را ﻓﺮا ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻃﺮف اون ﻧﺮوم . ﺑﻪ ﻣﺪت ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ او را ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ و در دو ﺳﺎل اﺧﯿﺮ ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎی زﻧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻓﮑﺮ ﺗﻤﺎﯾﻼت ﺑﯿﻤﺎرﮔﻮﻧﻪ او ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ واﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دادﻧﺪ
ﻧﻤﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ اﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺑﺎﺷﻢ
- لینک های دانلود
برای مشاهده لینک های دانلود باید وارد حساب کاربری خود شوید!
ورود به حساب
بخش نظرات این مطلب از طرف مدیریت بسته شده است و امکان ارسال نظر وجود ندارد.