نیما، در کارخونه ای کار می کنه که به تازگی ورشکست شده. رییس جدید به کارخونه میاد تا کارخونه رو از نو بسازه. رییس جدید که یک زن جوونه، در برابر بعضی از اتفاقات، عکس العمل های شدید و غیر قابل انتظاری نشون میده. و بالاخره از نیما برای انجام کاری تقاضای کمک می کنه. کمکی که باعث فهمیدن مطالب جالبی میشه…پایان خوش
- نوع فایل PDF
نویسنده رمان
دانلود رمان پاییز بی مهر pdf از اسماءکرمـی با لینک مستقـیم
دانلود رمان پاییز بی مهر برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان اسماءکرمـی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
قسمتی از رمان :
ازصبح ساعت هشت من و همه ى کارکنان و مسئولین کارخونه منتظر بودیم که صاحب جدید کارخونه تشریف فرما بشند و دیدگانمون را با قدومشون منور بفرمایند. ساعت ده بود و هنوز خبرى ازش نشده بود.کارخونه ى ما در حال ورشکستگى بود و همه ى محصولات به خاطر مارک هاى تقلبى که از روى اجناس ما زده بودند، برگشت خورده بود. چوب کثافتکارى یکى دیگه رو ما داشتیم می خوردیم . تو اوج بدبختى ها یه ناجى پیدا شده بود و حاضر شده بود کارخونه رو بخره. نمى دونم کدوم آدم بى کله اى هم چین کارى کرده بود ولى هر چى که بود به نفع ما بود که از کار بیکار نمى شدیم.
جلوى در ورودى ساختمون ایستاده بودیم و آفتاب مستقیم توى چشممون بود . با اینکه بهمن ماه بود ولى دو ساعت زیر آفتاب موندن زجر آور بود … با اون سوز سردى هم که میومد حس مى کردم به زودى لبهام دو برابر میشه … گرماى آفتاب لبهام رو خشک مى کرد و مجبور بودم مدام با زبونم ترشون کنم … باد که مى وزید و آفتاب هم که مى تابید و حسابى لبهام در حال سوخته شدن بودن … مثل بچه گى هام که همیشه تمام زمستون دو لبه بودم … دور تا دور لبهام خشکى میشد و زجر مى کشیدم … اوف … پس کى قرار بود بیاد .. صداى غرغرهاى زیر زیرکى هم میومد …
پایان خـوش
دانلود رمان پاییز بی مهر از اسماء کرمی پور
- لینک های دانلود
برای مشاهده لینک های دانلود باید وارد حساب کاربری خود شوید!
ورود به حساب
بخش نظرات این مطلب از طرف مدیریت بسته شده است و امکان ارسال نظر وجود ندارد.