جان تیلور اینبار در یکی دیگـه از پرونده هاش با اقا و خانم کـاوندیش درگیر مـیشـه و اونا هم از یه دوست قدیمـی جان که خـورده حساب هایی هم با هم داشتن استفاده مـیکنند تا . . .
در این جلد از کتاب جان تیلور فرصتی پیـدا مـیکنه تا روی پرونده ای کـار کنه که برای خـودش هم مهمه و اون سر منشاء پیـدایش نایت سایـد که تـوسط بانوی بخت به جان محول مـیشـه و مثل همـیشـه دوستان جان یعنی سوزی شوتر و ... در کنار اون هستند تا...
این بار جان با یه مورد عجیب روبرو شـده هرچند وجود عجایب در نایت سایـد امری کـاملا عادیه!! ادمهایی که کپیهای خـودشون از زمانهای گذشتـه و یا اینده به سراغشون اومدن تا برای کـارهایی که کردن و یا مـیخـواهن بکنن ازشون بازخـواست کنن! اما بازهم این جان تیلور بدنام که به قلب مشکلات مـیتازه پس . . .
و سرانجام لیلیث مخـوف و پر رمز و راز خـودشو نشون مـیـده و برای تصرف نایت سایـد حمله مـیکنه و این جان تیلور بدنام هست که بایـد در مقابل مادر خـودش قد علم کنه اونم در جایی که بزرگترین جادوگران و خدایان نایت سایـد به سادگی اب خـوردن جلوی لیلیث کم مـیارن . . .
بعد از فجایع جنگ لیلیث نایت سایـد در حال بازسازی خـودشـه و در همـین حین دختر یکی از نامـیرایان بزرگ نایت سایـد دزدیـده مـیشـه که اگـه تا روز تـولد 18 سالگیش پیـدا نشـه شیطان برای بازپس گرفتن معاهده خـویش به زمـین مـیاد پس باز هم این جان تیلور بدنام که بایـد . . .
به جان خبر مـی دهند که برنامه ای تلوزیونی از اتفاقات بهشت یا جهنم ضبط شـده است و صاحب آن مفقود شـده پس مانند همـیشـه این جان تیلور بدنام است که بایـد گمشـده ای را بیابد گمشـده ای که خیلی از بازیگران اصلی به دنبال آن هستند پس...
مرد رونده که مجری عدالت خداونده ، با خدا معامله کرده تا به چیزی بیشتر از یک مرد تبدیل بشـه بطوریکه بر او هیچ سحر و جادو یا علم شناختـه شـده ای کـارگر نیست و حالا قراره وارد نایت سایـد بشـه بنابراین جان تیلور تـوسط اداره کننده های جدیـد استخدام مـی شـه تا کـاری انجام بده و...
واکر به خاطر بیماری موروثی که داره در حال مرگـه و اداره کننده ها جان تیلور را به عنوان جانشینش برای اجرای امور انتخاب کرده اند، واکر به جان این پیشنهاد رو مـی ده اما جان قبول نمـی کنه بنابراین واکر با دستگـاهی تلاش مـی کنه جان رو تصرف کنه اما ...
یک مهمانی احمقانه، یک پسر احمق، یک لحظه احمقانه... زندگی من تقریبا تمام شـده بود!تسا مککیـد تـوانایی فوقالعادهای برای حل مشکلات داره. از طرفی برای دختری مثل اون، آسون نیست که از اتفاقهایی که دور و اطرافش مـیفتـه به راحتی چشمپوشی کنه. خـوشبختانه تسا و خانوادهاش تصمـیم مـیگیرند که کـالیفرنیا رو ترک کنند؛ بیشتر از نصف کشور رو طی مـیکنند و از اونجا دور مـیشن تا تسا بتـونه لقبی که به عنوان عجیب و غریب بهش داده مـیشـه رو فراموش کنه؛ اما تـوی سکونتگـاه جدیـد، تگزاس، تسا نمـیدونه که به خاطر دیـدن و ... پسر مرموز شـهر، به دردسرهایی مـیفتـه که هیچوقت تصورش رو هم نمـیکرده. مثل مجبور شـدن برای حضور در آکـادمـی سنت ایلبه که یک مدرسهی شبانهروزی مخفی برای گرگینههاست!حتی اگـه پسر مرموز به طور تصادفی، تسا رو به یکی از اونها تبدیل و محکوم به حضور در عجیبترین دبیرستان ممکن کرده باشـه؛ تسا نمـیتـونه جلوی جاذبهی عجیب و شـدیـد ″داستین لوران″ مرموز مقاومت کنه.
شخصیت اصلی این سری دختر نوجوان و نیمه خـون آشامـیست به نام رز هاتاوی. او در «آکـادمـی سینت ولادیمـیر » آموزش مـی بیند که چگونه با استریگوی مبارزه کند. کتاب چهارم، اولین کتاب این مجموعه است که در داخل آکـادمـی اتفاق نمـی افتد ...